رهامرهام، تا این لحظه: 14 سال و 9 ماه و 25 روز سن داره

unforgettable moments

اي كاش پدر بودم !

سلام عشق من !‌ امروز هم مثل همه روزهاي ديگه دلم خيلي گرفته . و فقط همين به ذهنم رسيده كه اي كاش من هم پدر بودم ، تا فقط بار يك چيز رو بدوش ميكشيدم ، پول ! اما الان هيچي نيستم . يك مادر نيمه وقت  خسته،بي حوصله ، بي عرضه كه حتي قدرت گرفتن يه تصميم ساده رو نداره . اي كاش پدر بودم تا اصلا دلم براي تو تنگ نشه ،‌ كه اصلا نفهمم بازي كردن با تو چه مفهومي داره ، اي كاش پدر بودم كه هيچ وقت براي تو اشك نريزم يواشكي سر كار ! كه هيچي نفهمم ، هنوز توي حال و هواي نوجواني باشم ، خوش به حالت ، كه هيچ وقت مادر نميشي ! كه تو هم هيچ وقت نميفهمي كه من پشت هر لبخندي كه به تو زدم پر از فكر و دغدغه و نگراني بود ...
5 شهريور 1392

خداحافظي از فرشته ها !

  رفتم دکتر برای تعیین وقت . اول قرار بود تو  18 تیر دنیا بیای . که دکتر یه هفته قبلش زنگ زد و گفت که چون میخواد بره مسافرت تو باید زود تر دنیا بیای !!! اون روز صبح رفتیم بیمارستان فامیلی . بعد از کلی معطلی خلاصه نوبت ما شد ! وقت خداحافظی از فرشته ها رسیده ! مامان جون بالاخره من و تو میتونیم همدیگر رو ببینیم ! رفتم توی اتاق عمل و فقط تالحظه بیهوشی یادم ! انگار که منو داشتن توی یه دالون سیاه میکشیدن و به زور میبردن . اون لحظه دلم میخواست برگردم به دنیای خودمون ولی دیگه دیر شده بود و من رفتم !!! فقط یادم که وقتی بهوش اومدم بابا رو دیدم و همش میپرسیدم که سالمه ؟ حالش خوبه ؟؟   این طوری شد ...
2 شهريور 1392

توي شيكم مامان !

همه چیز از این جا شروع شد : 29/08/87 هی ...! چند روزه که حالم بد . حالت تهوع دارم ، بعد همش گرسنه م میشه هر چی میخورم سیر نمیشم . از یه طرف دلم هم انگار داره میترکه دیگه جا نداره ! یه بیماری جدید و عجیب غریبه ! دیشب امیر اومد خونه که من رو ببره دکتر ولی من نرفتم . نمیدنم چرا ؟! الآن دلم میخواست امیر زنگ میزد و یه عالمه باهم حرف میزدیم . مثل قدیما ! ولی خب نمیشه . موبایلش هم قطع چون پولش رو ندادیم . امروز حقوق گرفتم . فردا شاید برم و قبض برق و موبایل روبدم  اگه وقت بشه ...     02/09/87 یک روز معمولی . حوصله ندارم . طبق معمول ! حالم خیلی بد . همش احساس ترشی معده دارم . فردا باید برم دکتر . فکر ...
2 شهريور 1392

اين كلمات يعني !

رهام جونم این کلمات رو اینطوری میگه : آدامس = آواس  آقای دکتر = آکورتال آشپزخانه = آشخومه                                                                                  آقاگرگه= آگرده     &...
2 شهريور 1392

وقتي خونه ميتركه !

  وقتی خونه رو مرتب میکنی  و پنج دقیقه بعد :   یه بچه شیطون با یه لبخند موذیانه بهت نگاه میکنه ، جز اینکه بری بغلش کنی و گازش بگیری و بخوریش چکار دیگه ای میشه کرد؟؟ ...
2 شهريور 1392

تب و لرز

سلام عشق هميشگي من ! ديروز روز خيلي بدي بود . طرفهاي ظهر بود كه رفتيم بيرون ميخواستيم بريم دريا كه تو همش گفتي گلوم درد ميكته . خلاصه برديمت دكتر و گفت كه تب داري 38.5  و گلوت هم ملتهب . خلاصه دوباره آنتي بيوتيك خوردن تو شروع شد . به دكتر گفتم خارجي بنويسه . داروي zitromax . تا 6 روز بايد بخوري . ديشب تب و لرز داشتي . الهي برات بميرم مادر ... ار امروز امير بيكار شده و حدود 20 روز خونه هست . من هم امروز بعد از ظهر مرخصي ميگيرم و ميام پيشت مي مونم .  ...
2 شهريور 1392
1